موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
اثر پایه و رقم بر کارایی جذب عناصر معدنی و برخی صفات کمی و کیفی سیب ارقام گلدندلیشز، فوجی و دلباراستیوال
357
373
FA
مهدی
شاعری
ولی
ربیعی
rabiei@znu.ac.ir
مهدی
طاهری
10.22092/sppj.2017.110555
آزمایشی به منظور ارزیابی اثر سه پایه رویشی MM106، MM111، M9 و سه رقم تجاری سیب گلدندلیشز، فوجی و دلباراستیوال بر کارآیی جذب عناصر معدنی و برخی صفات کمی و کیفی سیب طی سالهای باغی 1390 و 1391 اجرا شد. کارآیی عملکرد، قندهای احیاکننده، اسید قابل تیتراسیون، pH آب میوه، سفتی بافت و متوسط وزن میوه، نیتروژن و پتاسیم میوه و برگ و همچنین میزان فسفر، آهن، منگنز، روی و بور برگ اندازهگیری شدند. بیشترین کارآیی عملکرد در ترکیب رقم دلباراستیوال روی پایه MM106 با 51/0 و کمترین آن در رقم فوجی روی پایههای MM106 و MM111 به ترتیب با 17/0 و 18/0 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع سطح مقطع عرضی تنه مشاهده شد. پایه M9 در جذب نیتروژن و فسفر در مقایسه با دو پایه دیگر کارآمدتر بود، اما پایههای MM106 و MM111 در مقایسه با پایه M9 در جذب آهن بهتر بودند. پتاسیم برگ با کارآیی عملکرد درختان و پتاسیم میوه با وزن میوه و اسید قابل تیتراسیون آب میوه همبستگی مثبت و معنی داری نشان داد، از این رو این عنصر در تغذیه درختان سیب خیلی اهمیت دارد.
پتاسیم,جذب عناصر,سیب,کارآیی عملکرد,وزن میوه
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110555.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110555_9f633132375c0db556b8a55ef00c564e.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
اثرکشتهای تاخیری بر عملکرد علوفه ارقام شبدر در منطقه کرج
375
387
FA
محمد
زمانیان
m_zamanian@yahoo.com
10.22092/sppj.2017.110556
به منظور ارزیابی اثر کشتهای تاخیری بر عملکرد علوفه ارقام شبدر، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سالهای 91 - 1389 در کرج اجرا شد. کرت اصلی تیمار تاریخ کاشتهای تأخیری در سه سطح (شامل تاریخ کاشت معمول در 24 شهریور و دو تاریخ کاشت تأخیری در 7 و 21 مهر) و کرت فرعی شامل ده رقم شبدر بود.تجزیه واریانس مرکب عملکرد علوفه نشان داد که اثر سال، تاریخ کاشت، رقم و اثر متقابل این عوامل بر عملکرد علوفه خشک در پاییز، بهار و چینهای مختلف معنیدار بود. تاخیر درکاشت باعث کاهش تولید علوفه ارقام شبدردر پاییز و بهار شد، به طوری که میانگین کاهش تولید علوفه در پاییز حدود 50% و در بهار 30% بود . مقایسه میانگین علوفه تولیدی در پاییز و بهار نشان داد که فصل بهار با میانگین تولید 61/2 تن نسبت به فصل پاییز با میانگین تولید 18/1 تن در هکتار علوفه خشک برتری داشت. مقایسه میانگین عملکرد در چینها نشان داد که در چین اول ارقام شبدر ایرانی و شبدر لاکی، در چین دوم شبدر برسیم، در چین سوم شبدر قرمز و در مجموع سه چین شبدر قرمز و شبدر برسیم به ترتیب 91/13 و 53/13 تن در هکتار بیشترین عملکرد علوفه خشک را تولید کردند. به طور کلی بر اساس این نتایج، برای تولید علوفه در پاییز و ابتدای فصل بهار میتوان از ارقام زودرس و دارای رشد سریع شبدر لاکی و شبدر ایرانی یک چین با تولید حدود 9 تن علوفه خشک و در فصل رشد ارقام دیررس شبدر برسیم، شبدر قرمز و شبدر ایرانی با تولید حدود 13-12 تن در هکتار علوفه خشک در نظامهای زراعی استفاده کرد.
گونه شبدر,عملکرد علوفه,تاریخ کاشت
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110556.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110556_a52c3bc14be0fb21d6ebb7b3c4f55c1b.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
تعیین مناسبترین آرایش کاشت گوجهفرنگی در روش آبیاری قطرهای نواری
389
400
FA
بهرام
بهزادی
behzadi_res@yahoo.com
مجید
رخشندهرو
10.22092/sppj.2017.110557
به منظور تعیین مناسبترین آرایش کاشت رقم Cal J–N3 گوجهفرنگی در روش آبیاری قطرهای نواری، در ایستگاه تحقیقات برازجان طی دو سال زراعی 90-1388 آزمایشی به صورت اسپلیتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار فاصله کاشت بین ردیف شامل120، 140، 160، 180 و 200 سانتیمتر در کرت اصلی و سه تیمار فاصله کاشت روی ردیف شامل 40، 50 و 60 سانتیمتر در کرت فرعی در سه تکرار به اجرا در آمد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب دادهها نشان داد که اثر متقابل فاصله بین ردیف × فاصله روی ردیف بر صفات وزن میوه، طول میوه در سطح یک درصد و بر صفت عملکرد تک بوته و مواد جامد محلول و قطر میوه در سطح پنج درصد معنیدار بود، ولی این اثر بر عملکرد میوه معنیدار نبود. با توجه به قرار گرفتن آرایش کاشتهای40 ×120 و 50×120 سانتیمتر با عملکردهای 52/38 و 65/37 تن در هکتار در یک کلاس آماری، علیرغم اینکه آرایش کاشت 50×120 سانتیمتر برای کشاورزان هزینه تولید کمتری دارد لذا آرایش کاشت 40 ×120 به دلیل دارا بودن عملکرد میوه بیشتر و کارآیی مصرف آب بالاتر توصیه میشود.
آبیاریقطرهای نواری,آرایشکاشت,برازجان,کرتهای یک بار خرد شده,گوجهفرنگی
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110557.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110557_b75ffa8901d2556a32566277355c093a.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
عملکرد وش و برخی صفات مرتبط در ارقام مختلف پنبه (Gossypium hirsutum L.) در شرایط گرمسار
401
420
FA
علی
نادری عارفی
alinaderi@ut.ac.ir
آیدین
حمیدی
hamidi.aidin@gmail.com
10.22092/sppj.2017.110558
به منظورارزیابی و تعیین ارزش زراعی و مصرف VCU (Value for Cultivation and Use) ارقام مختلف پنبه در شرایط گرمسار، در سالهای 1391 و 1392، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. ارقام مورد ارزیابی ورامین، دکتر عمومی، اولتان، سیلند، تابلادیلا، No.210 ،No.228، Asj.559 و B.557 بودند. در طول فصل رویش عملکرد وش و صفات وابسته به آن اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که ارقام مختلف از نظر کلیه صفات مورد بررسی تفاوت معنیدار داشتند. رقم تابلادیلا با داشتن بیشترین تعداد غوزه در بوته از بیشترین عملکرد وش به میزان 3847 کیلوگرم در هکتار برخوردار بود. کمترین عملکرد وش مربوط به رقم دکتر عمومی و به میزان1177 کیلوگرم در هکتار بود که کمترین تعداد غوزه در بوته را نیز داشت. این رقم با ارتفاع بوته 139 سانتیمتر، بیشترین ارتفاع بوته را داشت و کمترین ارتفاع بوته به میزان 82 سانتیمتر متعلق به رقم No.228 بود. عملکرد وش با اجزای آن ازجمله متوسط تعداد غوزه در بوته، وزن غوزه و تعداد برچه همبستگی مثبت نسبتاً بالا و با بعضی از صفات رویشی مانند اولین مکان میوهدهی، طول پنج گره انتهایی و ارتفاع بوته همبستگی منفی ضعیفی نشان داد. براساس نتایج، در شرایط اجرای این تحقیق، رقم تابلادیلا از ارزش زراعی و مصرف (VCU) بیشتری برخوردار بوده و قابل توصیه برای کشت در منطقه گرمسار است.
پنبه,رقم,آزمون تعیین ارزش زراعی و مصرف (VCU),عملکرد وش,نمود مزرعهای رقم
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110558.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110558_c6648390e09bd1d60821f94c4881f424.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
تأثیر سطوح مختلف کود زیستی و کود شیمیائی فسفر بر عملکرد کمی و کیفی ذرت علوفهای رقم SC540 در رژیمهای مختلف رطوبتی
421
439
FA
مهدی
رمضانی
سیدمحمدرضا
احتشامی
smrehteshami@yahoo.com
محمدرضا
چائیچی
مظفر
شریفی
10.22092/sppj.2017.110559
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود زیستی و کود شیمیایی فسفر بر کمیت و کیفیت ذرت علوفهای رقم SC540 تحت رژیمهای مختلف رطوبتی، آزمایشی به صورت لاین سورس (Line Source) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز آموزش کشاورزی شهید ناصری کرج در دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 اجرا شد. با اجرای سیستم لاین سورس، چهار سطح آبیاری (بدون تنش، تنش ملایم، تنش متوسط، تنش شدید) اعمال شد. عامل فسفر نیز در پنج سطح شامل 100 درصد کود شیمیایی سوپرفسفاتتریپل و بدون کود زیستی، 75 درصد کود شیمیایی توصیه شده همراه با کود زیستی،50 درصد کود شیمیایی توصیه شده همراه با کود زیستی، 25 درصد کود شیمیایی توصیه شده همراه با کود زیستی، کود زیستی و بدون کود شیمیایی بود. نتایج آزمایش حاکی از معنیدار بودن تیمار کودی در اکثر صفات مورد مطالعه در سال اول و دوم بود. بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک از اعمال تیمار بدون کود زیستی و 100 درصد کود فسفر به دست آمد که این مقدار از نظر آماری تفاوت معنیداری با تیمار کود ریستی و 75 درصد کود فسفر نداشت. در سال اول، اعمال تنش آبی موجب کاهش 21/22، 07/12 و 78/2 درصدی به ترتیب در تیمارهای تنش شدید، متوسط و کم نسبت به تیمار بدون تنش رطوبتی شد. از نظر پارامترهای کیفیت علوفه نیز تیمار کود زیستی و 75 درصد کود فسفر بالاترین مقدار را نشان داد. یافتههای اِین تحقیق نشان داد که باکتریهای محرک رشد موجود در کود زیستی علاوه بر افزایش رشد و کاهش مصرف کود، منجر به افزایش تحمل گیاه در شرایط تنش کم آبی میشوند.
سودوموناس,لاین سورس,قابلیت هضم علوفه,پروتئین خام,عملکرد
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110559.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110559_026a593c5741c1be6b4c6dfccc764906.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
کارایی جذب نیتروژن در زعفران (Crocus sativus L.) تحت تاثیر سطوح آبیاری و کشت پر تراکم بنه
441
456
FA
علیرضا
کوچکی
akooch@ferdowsi.um.ac.ir
سیدمحمد
سیدی
مهدی
جمشید عینی
m_jamshideiny@yahoo.com
10.22092/sppj.2017.110560
به منظور مطالعه اثر سطوح آبیاری و کشت پر تراکم بر کارایی جذب و مصرف نیتروژن در زعفران، آزمایشی در دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. در این مطالعه، مقادیر آبیاری (50، 75 و 100 درصد نیاز آبی زعفران) به عنوان عامل اصلی و سطوح کشت پر تراکم (شامل 50، 100، 200 و 300 بنه در متر مربع) عامل فرعی در آزمایش بودند. بر اساس نتایج آزمایش، کمترین میزان جذب نیتروژن در اندام هوایی و بنه زعفران (به ترتیب 02/6 و 62/5 گرم در متر مربع) در شرایط اجرای کاشت 50 بنه در متر مربع + 50 درصد آبیاری مشاهده شد. با افزایش تراکم کاشت در هر دو سال، کارایی جذب، کارایی مصرف و شاخص برداشت نیتروژن در زعفران به طور معنیداری رو به افزایش گذاشت. همچنین در سال دوم، کارایی جذب، کارایی مصرف و شاخص برداشت نیتروژن در زعفران بیش از سال اول بود. به نظر میرسد که تراکم بالای کاشت زعفران که الگوی کشت پر تراکم نامیده میشود، بتواند به عنوان راهی برای افزایش کارایی مصرف نیتروژن در زعفران مورد توجه باشد.
بنه دختری,شاخص برداشت نیتروژن,غلظت نیتروژن,کارایی مصرف نیتروژن,نیاز آبی
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110560.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110560_effe4be22608b7d21fdd8a6a46b326d5.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
اثر تاریخ انتقال سوخچه بر واکنشهای فیزیولوژیکی، برخی صفات رویشی و عملکرد ژنوتیپهای پیاز در منطقه بهبهان
457
471
FA
عبدالستار
دارابی
darabi6872@yahoo.com
10.22092/sppj.2017.110561
به منظور تعیین مناسبترین تاریخ انتقال سوخچه برای زودرس کردن ژنوتیپهای پیاز در منطقه بهبهان آزمایشی به مدت دو سال زراعی (93-1391) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بهبهان انجام شد. این پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی عبارت بودند از چهار ژنوتیپ شامل جمعیت بهبود یافته پیاز بهبهان، توده محلی رامهرمز، رقم تگزاس ارلیگرانو و پریماورا وسه تاریخ انتقال شامل اول مهر، پانزده مهر و اول آبان ماه. به منظور تولید سوخچه بذرها در اوایل فروردین ماه با تراکم 12-10 گرم در کرتهایی به ابعاد یک مترمربع کشت و سوخچهها در اوایل تیر ماه برداشت شدند. تاریخ انتقال اول آبان ماه حداکثر عملکرد کل و قابل فروش را تولید کرد و بر دو تاریخ انتقال دیگر در سطح احتمال 1 % برتری داشت. با به تعویق افتادن تاریخ انتقال از اول مهرماه، درصد بولتینگ و دوقلویی کاهش یافت. کمترین درصد بولتینگ و دو قلویی به رقم پریماورا مربوط بود. افزایش عملکرد کل و قابل فروش و متوسط وزن سوخ رقم پریماورا در مقایسه با سه ژنوتیپ دیگر در سطح احتمال 1%. معنیدار بود. حداکثر عملکرد کل و قابل فروش رقم پریماورا در تاریخ انتقال اول آبان ماه تولید شد و عملکرد قابل فروش این رقم در تاریخ انتقال اول مهر ماه در مقایسه با تاریخ انتقال اول آبان حدود 25% کمتر بود ولی به دلیل 30 -20 روز زودرس شدن محصول در تاریخ انتقال اول مهر ماه و کاهش 50 درصدی قیمت در این مدت، تاریخ انتقال، برای زودرس کردن پیاز در منطقه بهبهان کاشت سوخچههای رقم پریماورا درتاریخ انتقال اول مهر ماه توصیه میشود.
پیاز,تاریخ انتقال,سوخچه,ژنوتیپ,زودرسی
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110561.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110561_debdf77123aefeca2b06b25abed37be4.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
30
4
2014
10
23
تاثیر سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر شدت آلودگی شانکر درختان سیب ناشی از قارچ Cytospora cincta Fries در شرایط کشت بدون خاک
473
485
FA
احمد
حیدریان
ahmadheidarian@yahoo.com
مسعود
تدیننژاد
10.22092/sppj.2017.110562
مدیریت مواد غذایی به خصوص نیتروژن و پتاسیم بروز و توسعه انواع بیماری ها را کاهش میدهد. به منظور بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم بر شدت آلودگی شانکر سیتوسپورایی درختان سیب، آزمایشی گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در شرایط کشت بدون خاک روی نهالهای دو ساله سیب رقم گلدن دلیشز اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح نیتروژن (صفر، 105، 210 و 315 میلیگرم بر کیلوگرم) و چهار سطح پتاسیم (صفر، 115، 230 و 345 میلیگرم بر کیلوگرم) بودند. بعد از شش هفته نهال ها توسط جدایه ای با بیماریزایی بالا از قارچ Cytospora cincta Fries مایهزنی شدند و شش ماه بعد میانگین مساحت زخمهای ایجاد شده روی تنه نهالها اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییر در سطوح مختلف نیتروژن و پتاسیم باعث تغییر در شدت بیماری شد. بیشترین و کمترین شدت آلودگی به ترتیب در تیمارهای بدون مصرف نیتروژن (N0) و پتاسیم (K0) و استفاده بهینه(N210K230) مشاهده شد. با افزایش مقدار پتاسیم شدت آلودگی کاهش یافت، در حالی که در سطوح کمتر از مقدار بهینه نیتروژن (N210)، بیماری با شدتهای مختلف مشاهده شد، همانگونه که در غلظت زیادتر از حد مطلوب نیتروژن، نیز شدت آلودگی افزایش معنیداری را نشان داد. با مصرف مقادیر بهینه، شدت آلودگی به طور قابل توجهی کاهش نشان داد.
سیب رقم گلدن دلیشز,شانکر سیتوسپورائی,مساحت زخم,مصرف بهینه عناصر
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110562.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_110562_2a10e6a7f73daf03826cd2c63d741f8d.pdf