موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
ارزیابی صفات رویشی و خواص کمی و کیفی چندرقم تجاری سیب در منطقه شاهکوه، استان گلستان
1
12
FA
مینا
غزائیان
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان- گرگان
غلامحسین
داورینژاد
دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
بهروز
فتاحی
سازمان جهاد کشاورزی گلستان، گرگان
صدیقه
زمانی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان- گرگان
10.22092/sppj.2017.113717
به منظور بررسی صفات کمی و کیفی و انتخاب ارقام مناسب سیب در استان گلستان، در این تحقیق صفات رویشی و خواص کمی و کیفی پنج رقم تجاری سیب به نامهای گلدن دلیشس، رد دلیشس، برابرن، فوجی و رداسپار در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و سه مشاهده برای هر رقم در منطقه شاهکوه استان گلستان در سالهای 1392 تا 1394 مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتند. بیشترین کارایی عملکرد متعلق به رقم رد اسپار با میزان 49/0 کیلوگرم میوه به ازای هر سانتیمترمربع سطح مقطع تنه بود و بعد از آن به ترتیب ارقام برابرن، فوجی، گلدن دلیشس و رد دلیشس قرار داشتند. بیشترین سفتی در رقم فوجی (74/5 کیلوگرم بر سانتیمترمربع) و کمترین در رقم برابرن (82/4 کیلوگرم بر سانتیمترمربع) اندازهگیری شد. از نظر مواد جامد محلول و اسیدیته قابل تیتراسیون، رقم گلدن دلیشس به ترتیب با میزان 37/13و 45/1بالاترین مقادیر را داشت. نتایج بررسی همبستگی ساده صفات، وجود همبستگیهای مثبت و منفی بین برخی صفات مانند ضخامت پوست و ابعاد میوه با نوع رقم را نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده، توصیه میشود با توجه به کوتاه بودن فصل رشد در منطقه کوهستانی شاهکوه، ارقام زودرس تا میانرس و پایههای رویشی نیمه قوی تا پررشد برای کاشت در این منطقه مورد استفاده قرار گیرند.
سیب,ارقام,پایه رویشی,صفات میوه,سازگاری
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113717.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113717_fd11069c7a0548e215b14192cfce73e8.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
واکنش ارقام تجاری و لاینهای جدید کلزا به شرایط کشت تأخیری در مازندران
13
30
FA
ولیالله
رامئه
تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران،
10.22092/sppj.2017.113756
به منظور بررسی اثر کشت تأخیری برخصوصیات فنولوژیکی، عملکرد دانه و اجزای عملکرد ژنوتیپهای بهاره کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 90-1389 و 91-1390 در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران اجرا شد. چهار تاریخ کاشت 27 مهر ماه، 7، 17 و 27 آبان ماه به عنوان عامل اصلی و پنج ژنوتیپ ظفر، ساریگل، L7، L4 و هایولا 401 به عنوان عامل فرعی مورد مطالعه قرارگرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب دادهها حاکی از معنیدار بودن اثر تاریخ کاشت، ژنوتیپ و اثر متقابل تاریخ کاشت و ژنوتیپ برای کلیه خصوصیات مورد بررسی به استثناء وزن هزار دانه بود. تأخیر در کاشت منجر به کاهش اجزای عملکرد و عملکرد دانه شد. همبستگی مثبت و معنیدار طول دوره گلدهی، روز تا رسیدگی، تعداد خورجین در بوته، وزن هزاردانه و شاخص برداشت با عملکرد دانه نیز نشان دهنده آن بود که مقادیر بالای این خصوصیات در تاریخ کاشتهای اولیه منجر به افزایش عملکرد دانه شده است. ارقام ظفر و هایولا401 به ترتیب با میانگین عملکرد دانه 9/2815 و 6/2753 کیلوگرم در هکتار در تمامی تاریخ کاشتهای مورد بررسی مقادیر بالای این صفت را به خود اختصاص دادند و برای کاشت در کاشتهای تأخیری نیز از ارجحیت بیشتری برخوردارند.
کلزا,اجزای عملکرد,شاخص برداشت,کشت تأخیری,عملکرد دانه
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113756.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113756_f333de648c9e13a7f909d872c34c229c.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
اثر تراکم بوته بر خصوصیات زراعی هیبریدهای جدید آفتابگردان در کشت تابستانه
31
45
FA
اسدالله
زارعی سیاه بیدی
0000-0002-5187-1776
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه
azareei46@gmail.com
عباس
رضائیزاد
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه
10.22092/sppj.2017.113757
مطالعه حاضر بهمنظور تعیین تراکم کاشت مناسب برای هیبریدهای جدید آفتابگردان در کشت دوم انجام شد. برای این منظور واکنش چهار هیبرید آفتابگردان برزگر، قاسم، فرخ و SHF81-90 به تراکمهای مختلف کاشت 8، 10 ، 12 و 14 بوته در مترمربع به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در ایستگاه تحقیقاتی اسلامآبادغرب در سالهای 1391 و 1392 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس دو ساله دادهها نشان داد که اثر تراکم بوته بر همه صفات مورد ارزیابی به استثنای شاخص برداشت معنیدار بود. هیبریدهای مورد ارزیابی نیز به استثنای تعداد دانه در طبق از نظر همه صفات مورد بررسی دارای تفاوت معنیداری بودند. اثر متقابل تراکم کاشت × ژنوتیپ تنها برای تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه معنیدار بود. مقایسه میانگین دادهها نشان داد که عملکرد دانه به عنوان مهمترین صفت اصلاحی آفتابگردان با افزایش تراکم بوته به صورت خطی افزایش یافت. بهطوری که عملکرد دانه در تراکمهای 8، 10، 12 و 14 بوته در مترمربع به ترتیب 3555 ، 4043، 4550 و 5167 کیلوگرم در هکتار بود. در میان هیبریدهای مورد بررسی هیبرید برزگر که از طول دوره رشد بیشتری نسبت به سایر هیبریدها برخوردار بود با 4638 کیلوگرم در هکتار دارای عملکرد بیشتری نسبت به هیبریدهای قاسم، SHF81-90 و فرخ به ترتیب با 4102، 4447 و 4128 کیلوگرم در هکتار بود.
آفتابگردان,تراکم کاشت,هیبرید,عملکرد دانه
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113757.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113757_eb39e2900021fb27669e06f9595777f8.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
سازگاری گردهافشانی برخی ارقام و ژنوتیپهای انتخابی بادام با رقم تجاری و دیرگل A200
47
60
FA
قادر
امانی
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی
علی
ایمانی
مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی
imani_a45@yahoo.com
مهرشاد
زینالعابدینی
مؤسسه تحقیقات بیوتکنولوژی کشاورزی، ایران
10.22092/sppj.2017.113758
یکی از مسائل محدودکننده کشت بادام خود ناسازگاری و دگرناسازگاری در گردهافشانی ارقام مختلف است. در این تحقیق، سازگاری گردهافشانی رقم تجاری و دیرگل بادام A200 با بیست رقم و ژنوتیپ موجود در باغ کلکسیون مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی در سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. پس از گردهافشانی، درصد تشکیل میوه درسه نوبت ثبت و رشد لوله گرده و میزان نفوذ آن درون خامه رقم A200، 120 ساعت بعد از گردهافشانی با میکروسکوپ فلورسنس بررسی شد. نتایج به دست آمده از تجزیه آماری درصد تشکیل نهایی میوه نشان داد که بهترین ارقام و ژنوتیپهای گردهدهنده برای قم A200 به ترتیب ژنوتیپهای شکوفه، 24-14، 25-16، 12-14 و دی 99 به ترتیب با میانگین تشکیل میوه 82/38، 14/37، 37، 14/36 و 58/32 درصد بودند. نتایج به دست آمده از مطالعه میکروسکوپی رشد لوله گرده نشان داد که بیش از 75% از لولههای گرده ژنوتیپهای شکوفه، 24-14، 25-16 و 12-14 در شرایط باغ به انتهای خامه رسیدند که زمان کافی برای رسیدن لوله گرده به انتهای خامه محسوب میشود. هیچکدام از ژنوتیپهای گردهدهنده با رقم A200 ناسازگاری نشان ندادند، بنابرین در احداث باغهای جدید بادام برای گردهافشانی مناسب رقم تجاری و دیرگل A200 از این ژنوتیپها و ارقام میتوان به عنوان گردهزا استفاده کرد.
بادام,گردهزا,درصد تشکیل میوه,رشد لوله گرده,سازگاری گردهافشانی
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113758.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113758_7041141a5fe177adb80f58629fc8f54a.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
اثر مدیریت بقایای گندم و کلزا و روشهای خاکورزی بر عملکرد ذرت و برخی خصوصیات خاک
61
83
FA
حمید
نجفینژاد
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
hnajafinezhad@yahoo.com
ناصر
رشیدی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
rashidi_n@yahoo.com
محمدعلی
رستمی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
محمدعلی
جواهری
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
10.22092/sppj.2017.113759
بهمنظور بررسی اثر مدیریت استفاده از بقایای گندم و کلزا (کشت پاییزه) و خاکورزی بر عملکرد ذرت و برخی خصوصیات خاک، دو آزمایش جداگانه به مدت سه سال (1390-1388) در منطقه ارزوئیه کرمان انجام شد. هر آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار بود. فاکتور اصلی دو روش خاکورزی مرسوم و حداقل و فاکتور فرعی مدیریت بقایای گیاهی در سه سطح حفظ بقایا، جمعآوری بقایا و سوزاندن بقایا بود. در آزمایش کشت ذرت در بستر کلزا تیمار خاکورزی مرسوم از نظر عملکرد دانه و ارتفاع بوته به ترتیب 4/14 و 7 درصد نسبت به خاکورزی حداقل برتری داشت. در آزمایش کشت ذرت در بستر گندم تیمار خاکورزی مرسوم در دو سال اول آزمایش بهطور معنیداری نسبت به خاکورزی حداقل از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بود اما در سال سوم تفاوت معنیداری بین دو روش خاکورزی از نظر عملکرد دانه مشاهده نشد. در مقایسه بین تیمارهای مدیریت بقایای گندم، تیمار حفظ بقایا از عملکرد دانه بیشتری نسبت به تیمارهای سوزاندن و جمعآوری بقایا برخوردار بود. برهمکنش خاکورزی و مدیریت بقایا نشان باعث شد که تیمار حفظ بقایای گندم در شرایط خاکورزی حداقل بیشترین محتوی رطوبت ذخیرهشده در خاک را داشته باشد در هر دو آزمایش تیمار حفظ بقایا منجر به افزایش درصد ماده آلی خاک شد و تیمار سوزاندن بقایا فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک را افزایش داد. محتوی پروتئین دانه تحت تأثیر مدیریت بقایا غیر معنیدار اما خاکورزی حداقل نسبت به مرسوم از نظر پروتئین دانه برتری معنیداری داشت. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق ضمن توصیه حفظ بقایای گیاهی در خاک و پرهیز از سوزاندن و یا جمعآوری پیشنهاد میشود برای مشخص شدن اثر مثبت خاکورزی چنین آزمایشهایی برای دورههای حداقل پنج سال انجام شوند.
بقایای گیاهی,بستر بذر,ذرت دانهای,عملکرد,رطوبت خاک
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113759.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113759_d1405fa11d1d77705c5bc3df687790f8.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
تاثیر سایبان، محلولپاشی کائولین، تنک میوه و آبیاری تکمیلی بر کاهش عارضه سفیدشدگی آریل انار رقم ملس ترش ساوه
85
112
FA
محمد
کاوند
، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
کاظم
ارزانی
گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
kazem.arzani@gmail.com
محسن
برزگر
صنایع غذائی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
مجید
میرلطیفی
دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
10.22092/sppj.2017.113760
عارضه سفیدشدگی آریل به شدت کیفیت میوه انار را تحت تاثیر قرار میدهد. به منظور مطالعه برخی عوامل مدیریتی در باغهای انار و تاثیر آنها بر کاهش شدت سفیدشدگی آریل انار رقم ملس ترش ساوه، اثر استفاده از سایبان، محلولپاشی کائولین، تنک میوه وآبیاری تکمیلی آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در ایستگاه ملی تحقیقات انار ساوه در دو سال باغی 1393 و 1394 بررسی شد. تیمارها شامل محلولپاشی کائولین 3% در چهار نوبت، تنک میوه 30% چهل روز بعد از گلدهی، آبیاری تکمیلی از هشتاد روز بعد از گلدهی، ترکیبی از تیمارهای کائولین و تنک میوه، ترکیبی از تیمارهای کائولین، تنک میوه و آبیاری تکمیلی، شاهد با مدیریت باغدار، استفاده از کود حیوانی به همراه محلولپاشی نیترات کلسیم و سولفات پتاسیم به نسبت 3 در هزار و استفاده از سایبان، آبیاری تکمیلی و محلولپاشی کائولین بودند. شاخص عارضه سفیدشدگی آریل، فراوانی نسبی میوههای سالم و میوههای دارای عارضه، و خصوصیات کمی و کیفی میوه و آب میوه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تیمار محلولپاشی کائولین اثر معنیداری در کاهش عارضه نداشت. تیمار سایبان به همراه آبیاری تکمیلی و محلولپاشی کائولین، شاخص عارضه سفیدشدگی آریل را تا حدود 24% کاهش داد و بر فراوانی میوههای سالم تا حدود 96% افزود. تیمار تنک میوه شاخص عارضه سفیدشدگی آریل را تا حدود 69% افزایش داد و بر فراوانی میوههای دارای عارضه تا حدود 91% افزود.تیمار آبیاری تکمیلی به تنهایی اثر مثبتی در تعدیل شاخص عارضه سفیدشدگی داشت، اما شدت عارضه تحت تاثیر تنش دمای بالا، رطوبت نسبی پایین هوا و کیفیت آب آبیاری نیز قرار داشت. استفاده از پوشش سایبان روی درختان، افزایش مواد آلی خاک، محلولپاشی عناصر پتاسیم و کلسیم در طول فصل رشد و کاهش فواصل آبیاری از راهکارهای موثر در کاهش عارضه سفیدشدگی آریل و بهبود کیفیت میوه در باغهای انار است.
انارPunica granatum L) ),عارضه فیزیولوژیکی,آنتوسیانین,کائولین,تنک میوه,سایبان
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113760.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113760_513e1ab8457ac7790b0319fb23027e08.pdf
موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
به زراعی نهال و بذر
2008-6946
33
1
2017
05
22
اثر تنش خشکی بر صفات زراعی ژنوتیپهای کنجد در منطقه بهبهان
113
138
FA
امیرخسرو
دانایی
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان
amirkhosrodanaie@gmail.com
محمدرضا
رفیع
مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان
10.22092/sppj.2017.113761
بروز تنش خشکی در زراعت کنجد در منطقه بهبهان رایج بوده و معمولاً از اواخر شهریورماه به بعد رخ میدهد. این تحقیق در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو آزمایش جداگانه در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بهبهان به مدت دو سال (1391 و 1392) اجرا شد. در آزمایش اول آبیاری پس از 100 میلیمتر تبخیر از طشتک کلاس A (آبیاری متداول) و در آزمایش دوم آبیاری پس از 200 میلیمتر تبخیر از طشتک کلاس A (تنش) انجام شد. ژنوتیپهای مورد بررسی شامل لاینهای L5-84215 ، L5-86365 و صفیآبادی، رقم یلووایت و توده محلی بهبهان (شاهد) بودند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که در هر دو آزمایش اثر ژنوتیپ بر صفات تعداد کپسول در بوته، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% معنیدار بود. در آزمایش اول و دوم توده محلی بهبهان به ترتیب با میانگین 1286 و 741 کیلوگرم در هکتار دارای بالاترین عملکرد دانه بود. از نظر شاخص حساسیت به تنش لاین L5-86365 با 92/0 دارای پایینترین مقدار بود. کمترین شاخص تحمل معادل 93/272 مربوط به لاین صفیآبادی بود. توده محلی بهبهان از نظر شاخصهای تحمل به تنش ( 99/0)، بهرهوری متوسط (52/1013) و میانگین هندسی بهرهوری (24/976) دارای بیشترین مقادیر بود. در سال اول و دوم توده محلی بهبهان به ترتیب با 26/0 و 23/0کیلوگرم بر مترمکعب دارای بیشترین بهرهوری مصرف آب آبیاری بود. با توجه به این که توده محلی بهبهان در هر دو حالت شاهد و تنش عملکرد بالاتری نسبت به سایر ژنوتیپها داشت و از نظر مقادیر شاخصهای تحمل به تنش، بهرهوری مصرف آب آبیاری نیز بالاتر از بقیه ژنوتیپها بود، این جمعیت برای کاشت در منطقه بهبهان در شرایط آبیاری متداول و در شرایط تنش خشکی توصیه میشود.
کنجد,ژنوتیپها,شاخصهای تنش,بهرهوری مصرف آب آبیاری,عملکرد دانه
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113761.html
https://sppj.areeo.ac.ir/article_113761_b4924d43500e67a3dfdb550ca6b3e218.pdf